گریم های سریال کیمیا
نوشته شده توسط : رضا بختیاری

آن زمان یعنی از اول سریال هم آقای عبدالله اسکندری بودند؟

- نه، در فاز یک و دو سریال آقای امیر اسکندری بودند. بعد دو ماه فیلمبرداری، آف شدیم و فاز سه را شروع کردیم. همان زمان من به خاطر این ابروها خیلی ناراحت بودم. می گفتم ابروها را دستی بچسبانید ولی آقای امیراسکندری می گفتند نه تو طاقت نمی آوری هر روز دو ساعت زیر گریم باشی. یک سال کار است و نمی توانی. گفتم اگر قرار است من بتوانم که می توانم اما حرفم را گوش نکردند و ابروهایم را برایم بافتند. آبادان هم هوا شرجی بود.

این ابروها وز می شد و شکل بدی پیدا می کرد. باور نمی کنید که حتی خواهش می کردم چند سکانس را به خاطر ابروها اصلا نگذارند یا کلوز آپ ها را حذف کنند. بعد به تهران آمدیم و یکی از مجری های گریم لطف کرد برای من ابرو گذاشت و من یک سال و نیم تمام، روزی دو ساعت گریم می دم. به همین دلیل برای دوران پیری، آقای شفیعی از آقای عبدالله اسکندری خواهش کردند گریم من را انجام بدهند؛ ایشان هم این گریم را برای من در نظر گرفتند. آقای شفیعی و آقای افشار هم اوکی دادند...

صدات هم می لرزید و این بیشتر مریضی را به ذهن می آورد تا پیری.

- من برای کارم چند ابزار دارم. لباسم، طرز راه رفتن، استفاده از دستم، صدایم و وقار و... کیمیا در فاز سه به نظر من بیشتر شبیه سوپرمن ها بود تا فاز یک و دو. خانم مدیر هم شده بود. تم مذهبی بیشتری هم داشت و شبیه خانم جلسه ای ها شده بود. البته فیلمنامه چندین بار بازنویسی شد که کیمیا از این حالت سوپرمنی دربیاید. به هر حال ساخت 110 قسمتی به این راحتی ها هم نیست. ما در فاز سه با مشکلات و سلایق مختلفی روبرو بودیم.

می خواهید بگویید چون ابزارهای دیگر را نداشتید، بیشتر روی صدا مانور دادید؟

- اصلا مسئله این بود که من نقش یک دختری را بازی کردم که در سنین هفده هجده سالگی مدام بالا و پایین می پرید؛ طوری که در زندگی شخصی خودم هم مدام روی پنجه راه می رفتم. جیغ جیغ می کردم، از تن صدای بمم اصلا استفاده نمی کردم، بلند و تند حرف می زدم و ... در واقع من بینابین دو کیمیا هستم و در این سریال اصلا سن خودم را بازی نکردم. دقیقا یا 13 سال جوان تر یا 13 سال پیرتر را بازی کردم.

به همین دلیل فکر کردم برای اینکه این دو بالانس شوند باید آن طرف کمی شر و نابالغ باشد. آن هم در آن جوی که مادرم تعریف می کرد یا در عکس های شان می دیدم که مثلا جوان های نسل انقلاب با آن پوشش ها یکباره درست از فردای انقلاب دیگر یک تار موی شان هم بیرون نبود. فضا انقلابی بود... یک جوی ایجاد می شود اینکه چقدر تحت تاثیر آن قرار بگیری مهم است. آن چیزی که من از صحبت های اینها فهمیدم این بود که یک هیجانی در اینها بوده. من هم خیلی سعی کردم کیمیای آن دوره با بعد از ازدواجش متفاوت باشد. یعنی کیمیای بعد از ازدواج از همه لحاظ به خودم نزدیکتر بود؛ می توانست پخته باشد، بالغ باشد، دیکر تکنیک کمی نیاز داشت.





:: بازدید از این مطلب : 34
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 25 آذر 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: